مگر تو از من چه دیدی جز خوبی های مکرر که شمشیر را از رو بستی و از من دلشکسته روی گرداندی مگو که وهم بود داستان عشق من پاییز که وهم نیست انتظار در زیر باران که وهم نیست خال پاییز و باران و گلم بی تو عقربه ساعت نمی پرد کند می گذرد همه چیز و همه کس و من برای هیچ چیز دیگر عجله ندارم جز مُردن که آنهم بدانم مردی که بی دلیل شمشیر را برایم از رو بست آیا به سوگ من خواهد نشست ؟ نسرین بهجتی نسرین بهجتی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروش تعمیر و ارتقای فلزیاب پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان اموزش تخصصی رایانه و رفع مشکل طراحی حرفه ای انواع کابینت با قیمتی مناسب smithmorkel موزیک دپ , دانلود آهنگ جدید کارشناسان رسمی دادگستری تهران، مشاوران حقوقی و داوری ARAME JAN